دیکشنری
داستان آبیدیک
ever living
ɛvəɹ lɪvɪŋ
فارسی
1
عمومی
::
غیرفانی، دارای زندگی (جاودانی، جاودان، بی مرگ
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EVENTIDE
EVENTING
EVENTLESS
EVENTRATION
EVENTUAL
EVENTUAL CONSISTENCY
EVENTUALITY
EVENTUALLY
EVENTUATE
EVER
EVER AFTER
EVER AND AGAIN
EVER AND ANON
EVER LASTING LEGACY
EVER LASTING LIFE
EVER LIVING
EVER PRESENT THREAT
EVER SINCE
EVER SO
EVER WHICH WAY
EVERADY
EVERBLOOMING
EVERGLADE
EVERGREEN
EVERLASTING
EVERLASTINGLY
EVERMORE
EVERONE A TO HIS RAN
EVERSIBLE
EVERSION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید